شایانشایان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

شایان مرد آهنی

واکسن

1391/1/10 10:41
646 بازدید
اشتراک گذاری

 

      پسرم امروز 3 روزه که از 4 ماهگیت میگذره. صبح مثل همیشه ساعت 7 از خواب بلند شدی واز اونجا که همیشه خندون هستی شروع کردی به خندیدن و ناز کردن. منم کارای تو گلمو انجام دادم تا واسه تزریق واکسن ببرمت.هوا سرده و برف میاد.با بابا و مامان بزرگ حاضر شدیم و به مرکز بهداشت آریا رفتیم. وزن 7800گرم قد68سانت ودور سر41 سانت بود. البته قبل رفتنت من بهت قطره استامینوفن دادم.خلاصه نوبت واکسن شد علیرغم دفعه فبل این بار من و بابایی کنارت بودیم. تو دلم همش با خودم میگفتم واقعا نمیشه بجای سوزن همو رو تبدیل به قطره بکنند. یاد اون روزایی افتادم  که خودم دانشجو بودم بدون توجه به احساس پدر و مادرا بچه هارو واکسن میزدم و اصلا ناراحت نمیشدم.حالا نگرانی اونا رو درک میکنم.  خلاصه واکسن گل پسرو زدند و نی نی من فقط یک صدای کوچولو و ضعیف ناله کرد و تمام.بعد هم شروع به خندیدن کرد.اومدیم خونه ساکت بودی اما 6 ساعت بعد تب کردی و بعد هم ناله هات شروع شد هر از چند گاهی هم چند تا جبغ بنفش میکشیدی.گریه خلاصه این قطره استامینوفن مثل اینکه معجزه میکنه چون بعد خوردنش دوباره آروم شدی. فدای تو بشم شب راحت نخوابیدی تو خواب همش ناله میکردی فکر کنم درد داشتی اما تو قوی هستی. مرد روزهای سرما هستی .قلب

قبل واکسن

 

 

 

 

 

بعد واکسن

 

 

 

 

 

   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)