خدایا...

خدایا هیچوقت با فرزندم مرا امتحان نکن
 

سلام بر پسر زیبا و نازنینم امروز 8خرداد 1393هست و تو میتوانی به راحتی بدوی ،
قدم برداری،حرف بزنی و همه اینها بخاطر لطف خداوند هست که تو را سالم و سلامت به ما داده و ما سه نفر را در کنار هم خوشبخت کرده است . عزیزم شاید روزی چند بار جمله بالای صفحه را با خودم
تکرار میکنم از روزی که کارم در ای سی یو اطفال شروع کردم بیشتر به این جمله فکر میکنم چقدر پدر و
مادرهای زیادی هستند که منتظر برگشت فرزندانشان به خانه هستند هر روز که به پشت در میرسم
و مادران مضطربی رو میبینم که منتظر کلمه ای هستند که از دهان ما بیرون بیاید
اشک در چشمانم حلقه میزند کاش میشد به همه انها خبر خوش داد اما گاهی تقدیر برای انها طوری دیگر رقم خورده هیچکس حاضر نیست حتی به اون مادر نزدیک بشه و اما دیروز کودک 4 ماهه ای پیش خدا رفت فقط بخاطر اسهال فقط بخاطر دیر رسیدن به بیمارستان و واقعا پذیرفتنش سخت بود نمیدانی چه کشیدم لحظه ای که مادرش را بر سر جنازه دیدم خدایا به این مادران صبر بده ولی وجدانم آرام است که هیچی کمبودی برای احیا این کودک نکردیم تمام کسانی رو که فکر میکردیم کمک کننده است بر بالینش اوردیم
عزیزم تو پسری و زمانی معنی بعضی حرفهارو میفهمی که یک پدر باشی عزیزم امیدوارم هیچوقت در زندگیت غم نبینی و همیشه تو رو شاد و خندان ببینم
هیچوقت اشک تو چشمای قشنگت نشینه

عزیزم از نعمتهایی که خدا بهت داده درست استفاده کن
دست ناتوانی رو بگیر و خدا را سپاس بگو
 

خدایا  خدایا خدایا

همه خانواده هارو واسه هم نگه دار
آمین