شایانشایان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

شایان مرد آهنی

عشق دستمال کاغذی به اشک

1391/3/13 1:16
530 بازدید
اشتراک گذاری

 

عشق دستمال کاغذی به اشک

 

دستمال کاغذی به اشک گفت: 
قطره قطره‌ات طلاست 
یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟ 
عاشقم 
با من ازدواج می‌کنی؟ 
اشک گفت: 
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی! 
تو چقدر ساده‌ای 
خوش خیال کاغذی! 
توی ازدواج ما 
تو مچاله می‌شوی 
چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی 
پس برو و بی‌خیال باش 
عاشقی کجاست! 
تو فقط 
دستمال باش! 
دستمال کاغذی، دلش شکست 
گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست 
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد 
در تن سفید و نازکش دوید 
خونِ درد 
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد 
مثل تکه‌ای زباله شد 
او ولی شبیه دیگران نشد 
چرک و زشت مثل این و آن نشد 
رفت اگرچه توی سطل آشغال 
پاک بود و عاشق و زلال 
او 
با تمام دستمال‌های کاغذی 
فرق داشت 
چون که در میان قلب خود 
دانه های اشک کاشت.

                 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)