شایانشایان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

شایان مرد آهنی

روز پرستار

  واژه ی زیبای “ پرستار” یعنی : پ : پیمان خون بستن برای مهر و ایثار ر : رفتن به سوی خدمت خلق س : سربلند و ساده زیست و سختکوش ت : تکمیل کننده کار طبیبان ا : الگوی او مظهر تقوا ، زینب کبری ( س ) ر: راضی و خوشنود از رحمت خدا. روز پرستار مبارک .   امیدوارم هیچوقت هیچ کوچولویی بیمار نشه چون خیلی معصومند  خیلی غصه داره که روی تخت باشند و با چهره ناز و زیباشون به تو نگاه کنند و تو مجبور باشی بخاطر بازگشت سلامتیشون کار درمانی رو انجام بدی.   خدایا حافظ همشون باش.   ...
16 اسفند 1392

بدون عنوان

سلام پسر قشنگم. مامانت بعد یک غیبت طولانی اومد راستش خیلی سرم شلوغه. شیفتهایی که هر روز دارم. کلاس زبان، کارهای خونه و شلوغیهای تو . بعضی روزا که از 5:30صبح بیدار میشم وتا 1 الی 2 شب نمیتونم  بخوابم خیلی خسته میشم.  پسر قشنگم هنوزم واسه حرف زدن همکاری لازمو نداره کلمات رو فقط وقتی مجبوری میگی و گرنه ترجیح میدی با زبان اشاره حرف بزنی چند وقته خیلی اذیت میکنی بداخلاقی میکنی همه میگن از دندوناته اما یک کوچولو هم لوس شدی. خونه هم که شده پارکینگ عشق خریدن ماشین و نگاه کردن عکسهای ماشینا رو داری جدید خرید مجله ماشین هم اضافه شده. عزیز دلم همه چی میخوری اما خوردن کیم یک چیز دیگه است. پسر عزیزم این روزا هوا خیلی سرد بود و دیدن برف...
21 بهمن 1392

یلدا

      پسر زیبایم، شایان عزیزم سومین سالیست که یلدا را در کنار هم هستیم برایت آرزوی سلامتی و شادی در تمام لحظات دارم.   دوستت دارم.   ...
29 آذر 1392

باغ وحش

سلام پسر گلم. امروز24 ابان ماه92 روز جمعه من و تو و بابایی صبح باهم رفتیم باغ وحش تا حالا اونجا نبرده بودیمت اولین بار بوداما از جلوی درب ورودی شروع به غر زدن کردی هنوز 4قدم نرفته بودیم که چشمت به بازیهای بادی افتاد و دیگه تموم از جات تکون نخوردی بعد هم که رفتی داخل انگار جز استخر توپ هیچی دیگه نمیدیدی خلاصه بعد از کلی بازی با هزار زحمت اوردیمت بیرون اما تازه شروع شده بود هرچیزی که دست هرکس و هر جایی دیدی میخواستی به تنها چیزی که توجه نشون ندادی حیوونا بود. بعد هم اسب سواری کردی که خیلی دوست داشتی.دم درب هم بادکنک خریدی وبه هدفت رسیدی اینم یک روز تعطیل ما   ...
24 آبان 1392