شایانشایان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

شایان مرد آهنی

11 ماهگی

                                                          شایان عزیزم ،پسر مهربونم     ماهگیت مبارک.   توبهار عمرمنی عزیز من  واسه پائیز دلم تو چاره ای  شب و روزش دیگه فرقی نداره  تو تموم لحظه هام ستاره ای     ...
17 مهر 1391

شایان و ..

  سلام پسر گلم. الان که من دارم مینویسم روز 3شنبه 11 مهر سال91 و بابایی رفته بیرجند تو هم در خواب ناز هستی. مهربانترین پسر تو خیلی خوش اخلاقی صبح که از خواب پا میشی خنده روی لبانت داری .با وجود اینکه تا به حال 5 تا دندون در اوردی اما اصلا بهانه گیری نکردیو الان نزدیک یک ماه که گل نازم ، فندق کوچولوی خونه ما سرماخوردگیش کاملا خوب نشده فدات بشم که داروهاتو بدون غر زدن میخوری. گاهی با خودم کر میکنم خدا چه فرشته زیبایی رو به من هدیه داده. دیشب که بابایی میخواست بره اونقدر معصومانه بای بای میکردی. واما عزیز دلم میدونی که تو خونه دیگه هیچکدوم از وسایل از دست شیطنتهای تو در امان نیستند. کنترل ،تلفن،موبایل،اما با هرکدوم فقط چند دقیقه با...
11 مهر 1391

شایان در تولد

پسرم برای اولین بار در چهارشنبه8شهریور91 به تولد دعوت شد و  چون زیاد جای شلوغ نمیبرمش نگران بودم که اذیت نشه.تولد دختر داییش مهشید بود. اما علیرغم افکار من پسرم خیلی آروم بود تو بغلم نشسته و به بچه ها نگاه میکرد و میخندید. اما نتونستم ازش عکس بگیرم از بس که تکان میخورد.اما اخر مهمونی از اونجایی که راه رفتنو دوست داشت بهونه میگرفت که زیر بغلشو بگیرم و راه ببرم خلاصه کمرم راست نمیشد. اما از اون روز با هر صدای موزیک یا آهنگی شروع به دست زدن میکنه. اینم چند تا عکس از گل پسرم     شایان-مهشید-بیتا   ...
21 شهريور 1391

10 ماهگی

شایانم،پسرم 10 ماهگیت مبارک. از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد، شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق، خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم.  دوستت داریم.             مامان و بابا  ...
17 شهريور 1391

سیر تکامل شایان

پسرم الان 9 ماه و 14 روزشه. واسه خودش آقایی شده. به نظرم خیلی گل پسر باهوش و عاقلیه. اصلا مامانشو اذیت نمیکنه .ارومه و جز لبخند چیزی تحویل کسی نمیده.نازنین من الان به طور کاملا حرفه ای روروئک سواری میکنه.به خوبی غلت میزنه و وقتی دمر میذارمش دنده عقب میره چند روزه تلاش میکنه که به سمت جلو حرکت کنه اما هنوز موفق نشده.با هر چیزی جدیدی که بدستش برسه بازی میکنه اما بهد چند روز تموم میشه و باید به فکر یک وسیله جدید بود فقط از کنترل و موبایل مامانش خسته نمیشه. و اما حالا کنار میز غذا با مامان و باباش غذا میخوره ولی فقط غذاهای خودشو. چیزهای زیادی رو دیگه بهش میدم مثل سوپ. کته و گوشت. زرده تخم مرغ. سیب زمینی و هویج ابپز. سرلاک خرماو خرما.اب گ...
1 شهريور 1391

مروارید پسرم...

شایان داره یک دندون                 قند میخوره از قندون               فرشته ای مهربون براش آورده دندون    پسر گل من اولین مرواریدش بالاخره در اومد و از پیرمردی خارج شد اگه تونستم از دندون کوچولوت عکس بگیرم میذارم. دیروز هم 29/4/91 واست با مادرجون و خاله مهدیه و مینا آش دندونی درست کردیم و برای فامیل  بردیم. عزیزم گرفتن جشن برام خیلی سخت بود و در ضمن تو مهمونیها تو کوچولوی زیبا بیشتر از همه اذیت میشی واسه همین اینکارو انجام ندادیم.  امیدوارم که بقیه دندونات راحت در بیان هرچند تو کلا نی نی مهربونی هستی و برای این مرواریدتم اذیت نکردی و...
31 تير 1391

شایان دختر میشود...

پسر گلم خیلی ناز شدی ،فدای خنده های قشنگت مامانت بشه اما عزیزم اینو بدون که خیلی دوستت دارم .قبل از اینکه یک کوچولوی خوشگل مثل تو داشته باشم دلم میخواست کوچولوی من پسر باشه اما بعد که فهمیدم تو   تربچه میخوای بیای هم من و هم بابایی سلامتیتو از خدا میخواستیم و خدا هم تو گل زیبا رو به ما هدیه داد و از اینکه تو نازنینو داریم هر دومون خیلی خوشحالیم پسر ناز ناز.   ...
27 تير 1391