سلام به پسرگلم،زیباترین و بهترین برای من. نازنینم اول از همه منو ببخش که نمیتونم سریعتر از این به وبلاگت سر بزنم. عمر من تو الان یک سالت شده و من از خدا ممنونم که چنین فرشته ای رو به من و بابایی داده. انگار همین دیروز بود که برای اومدنت هر روز تعداد روزهای تقویمو میشمردم و تو بالاخره در یک شب برفی و سرد پاییزی زودتر از موعد مقرر اومدی. یک سال را در کنار هم گذراندیم و امیدوارم خدا تو رو همیشه سالم وسرحال برای ما نگه داره. عزیزم تولد تورو 13 ابان گرفتیم چون مامانت روز دیگه ای بیکار نبود. جوجه کوچولوی مامان متاسفانه تو گرفتن عکس با ما همکاری نکردی.اما این مهمونی کوچیک به خوبی برپا شد. عزیزم امیدوارم بتونم هر سال این چشن هر چند کوچول...